دوره 5، شماره 55، بهمن 1402، صفحات 79 - 89
نویسندگان : محمد مرادی کانی باغی *

چکیده :
در تمام ادوار تاریخ دانش های مختلف مرهون تفکر و اندیشه انسان است. آدمی با تفکر و برهان پیرامون موضوعات مختلف توانسته است دنیای جدیدی را به روی علوم بازکند سعادت و رستگاری خود را در سایه بهرمندی از دستاوردهای دانش بشری با متکی برقواعد و پایه های محکم علمی هموار سازد. روش شناسی «اجتهاد»، شناسایی توصیفی یا تحلیلی مراحل منضبط فرایند استنباط حکم شرعی و «روش اجتهاد» شیوه ای است که در آن فقیه براساس مبانی پذیرفته شده استدلالی را سامان میدهد و بر پایه آن استنباط میکند. فقها از نخستین روزهای تفقه دریافتند که بدون در اختیار داشتن اسلوب و روش صحیح و مناسبی برای اجتهاد و استنباط نمی توان حکم نهایی را منطبق با ادله شرعی و عقلی سامان داد. از این رو، قسمت عمده ای از مباحث مرتبط با روش شناسی اجتهاد و معرفی الگوی مناسبی جهت ضابطه مند کردن استنباط در دانش اصول فقه تمهید گشت. از زمان شیخ مفید و شاگرد او سید مرتضی علم فقه از حالت جمع نصوص به حالت اجتهاد در آمد و برای نخستین بار فقیهان شیعه، مسائل فقهی را از نصوص، استخراج و تنقیح کردند و فروعی را که نص درباره آنها وارد نشده بود، از اصول کلی استخراج نمودند. این مقاله ضمن بررسی روش شناسی اجتهاد در عصر غیبت به بررسی آراء شیخ مفید و سید مرتضی در روش شناسی اجتهاد و مقایسه دو مکتب اخباری و اصولی و تفاوت نگرش های آنان با یکدیگر در زمینه استنباط احکام می‌پردازد. برای استنباط و احکام دین مکتب اصولیون روش اجتهاد را برگزیده است،که طبق این مبنا در عصر غیبت مردم به دو گروه مجتهد ومقلد تقسیم می شوند، درحالیکه مکتب اخباری گری این مبنا و تقسیم آنرا نمی پذیرد و بر مجموعه ای از اصلی و فرعی مبتنی بر یک سری ادله خاص معتقد است، با رایج شدن مکتب اجتهادی در استنباط احکام و آراء شیوع آن به حوزه سیاست، جایگاه سیاسی خاصی برای مجتهد از یک سو و مقلد از سوی دیگر فراهم ساخت.

کلمات کلیدی :
اجتهاد، اجماع، روش شناسی، سید مرتضی علم الهدی، شیخ مفید، عصرغیبت، عقل.


مشاهده مقاله
644
دانلود
0
تاریخ دریافت
۲۱ آذر ۱۴۰۲
تاریخ ریوایز
۲۹ دی ۱۴۰۲
تاریخ پذیرش
۲۸ بهمن ۱۴۰۲