رابطه ادبیات و عکس از گذشته تاکنون
دوره 3، شماره 26، شهریور 1400، صفحات 27 - 12
نویسندگان : سید محسن هاشمی و عطیه نتاج مجد * و طیبه یوزباشی
چکیده :
هرگاه به عکسی نگاه میکنیم درگیر مجموعه ای از خوانشهای پیچیده میشویم، که به اندازة خود موضوع عکاسی، به انتظارات و پندارها در مورد تصویر مرتبط است. در واقع به جای مقولهی نگریستن، که اشاره بر کنش منفعل شناخت دارد، باید تأکید کنیم که ما عکس را نه به عنوان یک تصویر، بلکه به عنوان یک «متن» میخوانیم. این خوانش (هر نوع خوانشی)، معناها و روابط پیچیده، مبهم و اغلب متناقضی میان خواننده و تصویر ایجاد میکند. عکس به واسطهی چیزی که «گفتمان عکاسانه» زبانی رمزگانی با دستور زبان و نحو مختصّ خود خوانده میشود، معنای خود را مییابد. این زبان، به شیوه خود، همانند هر زبان مکتوب دیگری، پیچیده و غنی است و همان گونه که فکر میکردیم تاریخ و اصول قراردادی خاص خود را دارد.
هرگاه به عکسی نگاه میکنیم درگیر مجموعه ای از خوانشهای پیچیده میشویم، که به اندازة خود موضوع عکاسی، به انتظارات و پندارها در مورد تصویر مرتبط است. در واقع به جای مقولهی نگریستن، که اشاره بر کنش منفعل شناخت دارد، باید تأکید کنیم که ما عکس را نه به عنوان یک تصویر، بلکه به عنوان یک «متن» میخوانیم. این خوانش (هر نوع خوانشی)، معناها و روابط پیچیده، مبهم و اغلب متناقضی میان خواننده و تصویر ایجاد میکند. عکس به واسطهی چیزی که «گفتمان عکاسانه» زبانی رمزگانی با دستور زبان و نحو مختصّ خود خوانده میشود، معنای خود را مییابد. این زبان، به شیوه خود، همانند هر زبان مکتوب دیگری، پیچیده و غنی است و همان گونه که فکر میکردیم تاریخ و اصول قراردادی خاص خود را دارد.
کلمات کلیدی :
عکاسی، عکس، ادبیات، رابطة عکس و ادبیات
عکاسی، عکس، ادبیات، رابطة عکس و ادبیات
مشاهده مقاله
764
دانلود
0